این مراسم با حضور علیرضا اسماعیلی سرپرست فرهنگستان هنر، سید مجتبی حسینی معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همچنین جمعی از هنرمندان و شخصیتهای فرهنگی چون مسعود کیمیایی ،علی نصیریان، داریوش اسدزاده، منوچهر شاهسواری، سید محمد بهشتی، سید محمود دعایی، علیرضا تابش ، فاطمه معتمدآریا، احترام برومند، محمد جواد حقشناس، احمد مسجدجامعی ، بهزاد فراهانی، محمدمهدی حیدریان، جهانگیر الماسی، ایرج راد، جمشید گرگین و شاهین فرهت برگزار شد.
علیرضا اسماعیلی سرپرست فرهنگستان هنر در ابتدای این مراسم گفت: جمشید مشایخی هنرمندی اخلاقمدار و علاقهمند به ادبیات و فرهنگ و بود. زندهیاد مشایخی به مردم کشورش عشق میورزید. در کارنامه هنری او کارهای درخشانی در حوزههای مختلف هنری دیده میشود. بزرگداشتهایی برای بزرگان هنر در فرهنگستان هنر برگزار میشود و ما هم اواخر سال گذشته به دیدار جمشید مشایخی رفتیم و بنا بود برنامه بزرگداشتی برای او در اردیبهشت ماه امسال برگزار شود، امامتأسفانه به دلیل درگذشت این هنرمند این اتفاق رخ نداد.
پخش فیلم مستند زنده یاد جمشید مشایخی به کارگردانی هیربد حسینی در ادامه این مراسم صورت گرفت. در این فیلم مستند حسین الهی قمشهای، علی نصیریان، داوود رشیدی، محمدعلی کشاورز و عزتالله انتظامی درباره سبک بازیگری و جایگاه جمشید مشایخی در هنر ایران سخنانی را بیان کردند.پخش قسمتهای کوتاهی از فیلمها و سریالهایی همچون خشت و آیینه، قیصر، سوتهدلان،هزاردستان و پیک سحر بخش دیگری این فیلم بود. این مستند با همکاری موزه سینما، فیلمخانه ملی و خانه سینما تولید شده است.
در ادامه این مراسم سید محمد بهشتی عضو پیوسته فرهنگستان هنر در سخنانی کوتاه گفت: در یک گروه ارکستر نوازندگان وقتی میخواهند اثری را اجرا کنند سازهای خود را با ساز آن نوازندهای که سازش کوک است، کوک میکنند. اگر یک ساز در یک ارکستر کوک نباشد هر چقدر هم که نوازندگان استادانه بنوازند، آن موسیقی دلپذیر نخواهد شد. در عالم معماری معاصر با تجربه جالبی مواجه هستیم که معماران ما چه میکردند که اینقدرکارشان درست بود. در دوره معاصر بنایی مثل حافظیه ساخته میشود، بنایی آشنا و شیرین و گویی جنسی از زبان حافظ است. این بنا را یک معمار فرانسوی به نام آندره گدار، تهیه کرده که سالها با آثار کهن معماری ایران مأنوس بوده است. آنچه از بنای حافظیه میبینیم به دلیل ارتباط ما با این بناست. نزدیک حافظیه بنایی به نام سعدیه است، اما این بنا از سوی مهندس ایرانی تهیه شده و چندان احساس مناسب بودن با آن نداریم !بنای حافظیه کار معماری است که بر اثر مأنوس بودن با معماری، سازش کوک است، اما چون معمار سعدیه سازش کوک نیست با آن زیاد همنشینی نداریم.
بهشتی در ادامه سخنانش افزود: مرحوم مشایخی هر جا صحبت میکرد از حافظ، مولانا و مظاهر شاخص فرهنگی هنری سخن میگفت که نشاندهنده این است که ایشان با این فرهنگ انس داشت. مهم نیست چه نقشی ایفا میکرد اما چون با فرهنگ ایران مؤانست داشت نقشی دلنشین ایفا میکرد.مرحوم مشایخی از مجموعه سرمایههای سینمای ایران است که تقریباً همراه با عمر سینمای ایران بود. ایشان یادگارهای خوبی از خود باقی گذاشت. مشایخی به واسطه آن یادگارها جاودانه شد. میتوان گفت مشایخی از معدود سرمایهها و ثروتهای سینما بود که عمر کاریاش تقریباً با عمر صنعت سینما در ایران همزمان شد. درست است که سینما در ایران با «عبدالحسین سپنتا» و فیلم «دختر لر» آغاز شده است، اما صنعت سینما به معنای واقعی آن از اواخر دهه ۳۰ شروع شد که همزمان با آغاز حضور زندهیاد مشایخی در فیلمهای سینمایی است. استاد مشایخی با آثار خود یادگارهای خوبی باقی گذاشت. قرار نیست ما عمر نوح داشته باشیم؛ عمر همه ما دیر یا زود تمام میشود.یادگارهایی که از هر کس باقی میماند عمر را طولانی و جاودانه میکند.به تعبیر دیگر، کیفیت یادگارهایی که باقی میگذاریم مشخص میکند که ما عمری طولانی داشتهایم یا این که جوانمرگ شدهایم.
مسعود کیمیایی فیلمساز مطرح سینمای ایران نیز در این مراسم در سخنانی کوتاه گفت: زندهیاد مشایخی لایحههای روحی با اخلاقهای متفاوت داشت، لایحههایی که همچون شعر بود. او فرهنگ کهن و کهنمردی را میشناخت. در گفتن نظریات خودش راحت بود و این چیزی است که به آسانی پیدا نمیشود. صحبت کردن در مورد فقدان بازیگری همچون جمشید مشایخی بسیار سخت است. من در سه فیلم با او کار کردم. در فیلم « سرب» با او رابطۀ نزدیک تری پیدا کردم و با سلایق و سلوکش آشنا شدم. در زمان تولید این فیلم با زنده یاد مشایخی به محلههای پایینشهر تهران میرفتیم و قدم میزدیم. هر دوی ما آن کوچهها و محلهها را خوب میشناختیم. زیاد نمیتوانم در مورد دوستانی که جسمشان رفته است اما در میان ما حضور دارند، حرف بزنم و درباره جمشید مشایخی تنها میتوانم بگویم که افتخار میکنم که در سه فیلم من بازی کرد.
ایرج راد رئیس هیات مدیره خانه تئاتر هم در در ادامه این مراسم در سخنانی گفت: زنده یاد مشایخی هر زمان که به صحنه تئاتر پا میگذاشت، خاک صحنه را میبوسید چرا که صحنه تئاتر را مکانی مقدس میدانست. آنطور که من به خاطر میآورم جمشید مشایخی همیشه با عشق روی صحنه میآمد. جایی که ارتباط والای فرهنگی با مخاطب داشت. او با عشق به دنیا آمد. او بازی زندگی را با بازی صحنه یکسان میدانست. آنچه روی صحنه نمایش اتفاق میافتد با چیزی که در بازی زندگی وجود دارد متفاوت است. بسیاری از ما در زندگی مان نقشهایی را بازی میکنیم به این قصد که حقیقتی را پنهان کنیم. اما زمانی که روی صحنه بازی میکنیم میخواهیم تا حقیقتی را عیان کنیم. او دوربین حقیقت را آشکار میکرد که شاید بتوان مهمترین کار هنری به آن اطلاق کرد. از تئاتر شروع کرد. کاری سخت و دشوار که بسیار مسیر طولانی است تا نقشی را ارائه کنیم که بتوانیم حقیقت را آشکار کنیم. او با چهرهای که داشت حقیقت را برای مخاطب، جذاب میکرد، تا بتواند حقیقت زندگی را دریابد.
این بازیگر تئاتر و سینما در ادامه سخنانش افزود: جمشید مشایخی کارش را از صحنۀ تئاتر آغاز کرد و در این عرصه بسیار تلاش کرد و کولهباری از تجربههای خوب و بد خود را از تئاتر به سینما برد. بر این اساس باید گفت سینمای ایران وامدار تئاتر است.
در بخش بعدی این مراسم قطعه موسیقی ارکسترال «افسوس همه عمر دیر رسیدیم» ساختۀ نادر مشایخی فرزند استاد مشایخی و به رهبری او توسط بخشی از اعضای ارکستر ملی ایران اجرا شد، همچنین قطعه ای دیگر نیز با اجرای همین گروه و با رهبری نادر مشایخی که با شاهنامه خوانی همراه بود اجرا و با تشویق حاضران مواجه شد.
نادر مشایخی پس از این اجرا در سخنان کوتاهی از درسی که از پدرش آموخت چنین یاد کرد: من در سال ۱۹۸۹ و در زمانی که در شهر «وین» اتریش تحصیل میکردم برای مدتی میزبان پدرم بودم. در هفتههایی که پدرم پیش من بود، خیلی با هم صحبت میکردیم و او مرتب از من سئوال میکرد که؛ تو چرا درک نمیکنی ایرانی بودن یعنی چه؟ من آن موقع با نوعی سهل انگاری جواب میدادم که این چیزها حالیم نمیشود. اما در فاصله ای که با هم در وین بودیم پدرم در این باره با من زیاد صحبت کرد که حرفهایی تاثیرگذار بود و چیزهایی را در من بیدار کرد. ایرانی بودن و ایرانی ماندن، یکی از درسهایی بود که پدرم به من داد و همان موقع بود که من هم به این نتیجه رسیدم که پس از پایان تحصیلات باید به ایران برگردم تا به معنی واقعی احساس خوشبختی داشته باشم. فکر میکنم جالب است که پدر آدم چیزهایی از این دست را به فرزندانش بیاموزد. او ایرانی بودن را با سه حرف «ت» به من آموخت. این که ایرانیها را نباید هرگز تهدید و تحقیر کرد و بین آنان تبعیض قائل شد. امروز هم اعتقاد دارم تا وقتی که یک ایرانی گرسنه باشد،ایران گرسنه است.
در این مراسم با حضور جمعی از هنرمندان و مدیران فرهنگی از جمله علی نصیریان، احترام برومند، بهمن نامورمطلق، محمد مجتبی حسینی، محسن مهرعلیزاده و حجتالاسلام دعایی بر روی سن، از چند اثر هنری با محوریت زندهیاد جمشید مشایخی رونمایی شد. نقاشی پرتره رنگ و روغن این هنرمند فقید اثر حبیب درخشانی، سردیس بتنگلاسه استاد مشایخی که توسط احمد عرببیگی طراحی و ساخته شده بود و سرانجام کتاب یادنامه زندهیاد جمشید مشایخی که به کوشش منیژه کنگرانی تدوین شده بود آثاری بودند که در این مراسم رونمایی شدند.
نکوداشت زندهیاد جمشید مشایخی با افتتاح نمایشگاهی درمحل گالری مجتمع فرهنگی هنری آسمان به پایان رسید.در این نمایشگاه منتخبی از پوستر فیلمهایی که زندهیاد مشایخی در آنها ایفای نقش کرده بود به همراه تعدادی از تصاویر شخصی و یادبودها و تندیسهای وی، به نمایش درآمده است.
لازم به ذکر است این مراسم به همت فرهنگستان هنر و همکاری بنیاد رودکی، خانه سینما، بنیاد سینمایی فارابی، سازمان زیباسازی شهرداری تهران، موزه سینما و بنیاد آفرینشهای هنری نیاوران برگزار شد.